اومدن مادر جون وخاله
دوشنبه 1392/11/6 امروز صبح ساعت 4 صبح زنگ تلفن به صدا در اومد راستش اول خیلی ترسیدیم آخه قرار بود پدرجون ومادرجون فردا صبح راه بیوفتند و... بعد از برداشتن گوشی تلفن بابایی برگشت وگفت: خاله ست میگه ما نزدیک خونه شماییم هیچ تاکسی هم نیست .اول فکر کردیم فقط یه شوخیه برای اینکه مطمئن بشیم دوباره زنگ زدم ولی درست بود. همون لحظه پارسا تازه بیدار شده بود وقتی خبر اومدن آراد ومادرجون وخاله رو فهمید با خوشحالی می خندید ومرتب اومدنشونو تکرار می کرد. بعد هم به همراه بابایی دونبالشون رفت واونارو به خونه آوردند...
نویسنده :
مامان
9:42
جشن پوشک ممنوع
دوشنبه 1392/11/14 امشب ما به افتخار اینکه دیگه گل پسرم پوشک نمی شه یه جشن کوچک گرفتیم ...
نویسنده :
مامان
17:04
پارسا و آراد با مادرجون در پارک
اگه گفتید این بابا نوئل کیه؟
یلدا
شنبه 1392/9/30 امشب شب یلدایی که من و محمد و پارسا در کنار هم با هم سفره ای از خاطرات زمستان وقدیم پهن می کنیم و در کنار آن برای داشتن زمستانی سرد اما گرمدر کنار یکدیگر را آرزو می کنیم. سفره شب یلدا تشکیل شده از: دیوان حافظ که نشان از اصالت بوده وبه پاس فالی خوش در سفره قرار می دهند. هندوانه که نشان از گرمای تابستان وبه امید دوری از بیماری در این شب می خورند. آجیل که از سالم ترین تنقلات است. انار که نمادی از شادی وزایش است. البته در سفره ما شمع هندوانه که نمادی از روشنی کیک انار وباسلوق هندوانه که برای اولین بار درس...
نویسنده :
مامان
2:50
نذری
سه شنبه 1392/10/10 امروز سالگرد رحلت پیامبر اکرم (ص) وشهادت امام حسن مجتبی (ع) می باشد وما در این روز شله زرد درست می کنیم ...
نویسنده :
مامان
2:46
الفبای فارسی به خط پسر گل مامانی
سه شنبه 1392/10/17 امروز گل پسر من بر روی تخته وایت بردش در حالیکه من حروف را می گفتم اون روی تخته اش می نوشت آ ب __ ن پ اینم چندتایی از نقاشی های پیکاسو کوچولوی مامان از چهره ...
نویسنده :
مامان
2:38
کریسمس مبارک
چهار شنبه 1392/10/11 امروز کریسمس از این طریق به تمامی جهانیان تبریک می گم. البته امسال ما چند روزی پیشواز این روز رفتیم وتنها دلیل شهادتهایی بود که در حوالی این روز بود ولی بازم مبارک. ...
نویسنده :
مامان
1:02